فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Wait For

معنی‌ها

phrasal verb

انتظار کشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
phrasal verb

صبر کردن

phrasal verb

منتظر کسی ماندن

phrasal verb

خدمت کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wait for

  1. phrasal verb wait until the specified event occurs
  1. phrasal verb await the arrival of
  1. phrasal verb wait for an event
  1. phrasal verb wait for a person to do something
  1. phrasal verb serve someone

ارجاع به لغت wait for

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wait for» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wait-for

لغات نزدیک wait for

پیشنهاد بهبود معانی